loading...
روح سرگردان من
مرده ی بی تابوت بازدید : 0 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)
خیلی حرفا هست که دلم میخواد بگم اما... اما گفتنشون هم از نو شکستنه ... از نو تحقیر شدنه... گاهی مجبوری همه چیو بریزی تو خودت من زیادی همه چیزو تو خودم ریختم ... همه زندگیم شد سکوت.... یه سکوت اجباری .... دارم پشت سکوتم خفه میشم دارم پشت سکوتم جون میدم کسی سکوتمو درک نکرد ... کسی غم و درد پشت سکوتم رو درک نکرد یکی این نقاب لعنتیه لبخند و سرزندگی رو از صورتم بگیره ...
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 41